کت و شلوار طوسی

ساخت وبلاگ
چند روز پیش، روز کتاب و کتاب خوانی بود. با توجه به آمار کاملا موثق تا الان به تعداد کتاب های چاپ شده در کشور، روش مطالعه کردن داریم. از روش های استاندارد بین المللی ISO-9001 گرفته تا انواع روش های ابداعی. در کنار انواع روش های مطالعه، انواع اهداف مطالعه هم هستند. اهدافی که حتی به عقل جن هم نمی‌رسند. از اجبار امتحانات گرفته تا چشم و هم چشمی و دید زدن در کتابخانه. به طور کلی مطالعه گر ها به چند گونه تقسیم می‌شوند. گروه اول توانایی منحصر به فردی دارند. آنها در کمال شگفتی می‌توانند در حین مطالعه از هندزفری استفاده کنند. به این صورت که در حال مطالعه درس تحلیل سازه ها هستند و هم زمان به آهنگ مورد علاقه خود مثل «باریکلا شعبون کدخدا» گوش می‌دهند. در صورت استفاده از این روش ممکن است هنگام امتحان دادن فرد به کنسرت موسیقی علی گرایلی برود.  گونه دوم سرعت خیلی بالایی در مطالعه دارند. ۲ یا ۳ صفحه در ساعت. آن هم برای طبیعی تر شدن ژست مطالعه. آن ها از پشت سر کاملا مثل یک مطالعه گر واقعی هستند. اما نزدیک تر که بروید با یک شئ آشنا در دستانشان مواجه می‌شوید. بله، آنها تنها برای استفاده از اینترنت مطالعه کت و شلوار طوسی...ادامه مطلب
ما را در سایت کت و شلوار طوسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8palangsoorati1 بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 21:44

و من اینجا تنهام
بین آدمهایی که براشان ،حکم دلقک دارم
و کسی حق غم به دلقک ها ندهد
خنده بر لب دوختم و به آن کوک زدم
در دلم میگریم
تار های صوتیم داد زنند
همه فریاد زنند
 در خم و پیچ گلو همه برخورد کنند
یکدگر خرد کنند
ایست!!حرکت نکنید
ناله ی دلقک ها ،شعله باران است
هیس ساکت باشید
گریه ام میخندد...
.
.
.
 پلنگ صورتی: خب از امشب یه نویسنده عزیز افتخار دادن که از آثارشون اینجا استفاده بشه. پلنگ ارغوانی :)
باشد که پلنگ صورتی دات بلاگ دات آی آر هم پربار بشود... :)
کت و شلوار طوسی...
ما را در سایت کت و شلوار طوسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8palangsoorati1 بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 21:44

تنها سکه ی عرق کرده در مشتم را  میفشارم و برای رسیدن به تاکسی در حال پر شدن از مسافرین عجول به قدم هایم سرعت میبخشم.دستم که به دستگیره میرسد نفس حبس شده ام را آزاد میکنم و سرم را به پشتی صندلی تکیه میدهم.ساعتی پیش اتفاقات مهمی رخ داد.مهم تر از هرروز ساعت شش بعد از ظهر همیشگی.و حتی مهمتر از هر بار رفتن به سینما...اصلا موضوع فیلم چه بود؟از تمام چند ساعت گذشته فقط دو دقیقه ی آخرش جلوی چشمم شیرجه میزند و من آرام آرام مشت گره کرده ام را باز میکنم.مهم ترین تصمیم زندگیم را تنها یک سکه ی عرق کرده رقم زد ...._شیر یا خط؟_سر چی؟_سر بودنت تو زندگیم.چشم های مردد من و مردمک قاطع چشم هایش..لب به دندان گرفتن و صدایی که از عمق وجودم میگفت شیر..سکه درحال چرخش و فرود آمدنش پشت دست های سهم من...نفهمیدم شیر بود یا خط فقط داغی چیزی روی پلک های بسته ام به من فهماند که شیر یا خط قشنگ ترین ریسک زندگی من بود. کت و شلوار طوسی...ادامه مطلب
ما را در سایت کت و شلوار طوسی دنبال می کنید

برچسب : سکه,سکه بهار آزادی,سکه پارسیان, نویسنده : 8palangsoorati1 بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 21:44

مثل صفر قبل عدد میمانم بدون تو.تو که پشتم باشی معنا می یابم.تو که باشی دیگر دلم از زمینو زمان نمیگیرد،تو که باشی دیگر بغضم را داد نمیکشم سر احساسم،تو که باشی کلمات به رقص درنمی ایند تا به رخ بکشند وسعت نبودنت را،تو که باشی نشانشان میدهم با کی طرفند،اصلا ولش کن تو فقط باش!
کت و شلوار طوسی...
ما را در سایت کت و شلوار طوسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8palangsoorati1 بازدید : 60 تاريخ : يکشنبه 28 آذر 1395 ساعت: 21:44

نمی‌دانم بعدش چه می‌شود. اگر دست خودم باشد دوست دارم مهلت داشته باشم. چند روزی حداقل لازم دارم. می‌خواهم دنبال خیلی کارها بروم. البته می‌گویند بعدش فقط می‌شود تماشا کرد. می‌شود مثل عقاب ارتفاع گرفت و همه چیز را باهم دید. دوست دارم فرصت داشته باشم برای دیدن. مثلا بروم خانه‌ی آن استادی که می‌گفت شب ها زود بخوابید و ببینم خودش تا ساعت چند بیدار است. دوست دارم بروم و جایی غیر از دانشگاه مسئول حراست را ببینم. جایی که بخندد؛ آخر فکر می‌کنم لبخند خیلی به صورتش می‌آید. یا بروم دنبال جوانی که در خیابان گدایی می‌کرد و ببینم با پول های آخر شبش می‌تواند شکمش را سیر کند یا نه. دوست دارم بعدش بروم و سر از کار آن کسی که سالی چندبار کل بهزیستی را پر از اسباب بازی و خوراکی می‌کند در بیاورم. اصلا شاید خودم را هماهنگ کردم و یک بار باهم رفتیم. کاش می‌شد بروم و شهر را تماشا کنم. مردم را که از این مغازه به آن مغازه می‌کنند نگاه کنم. بروم به آن کافه ای که میز دو نفره اش همیشه برای آن دو نفر بود و ببینم کادوی امشبشان چیست. دوست دارم همینطور که شب می‌رود و صبح می‌آید ببینم که رفتگر محلمان چطور هر روز صبح قبل ا کت و شلوار طوسی...ادامه مطلب
ما را در سایت کت و شلوار طوسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8palangsoorati1 بازدید : 35 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 12:39

آموزش سوال - تمرین - امتحان محور ؟؟یاآموزش یادگیری - مفهومی - مرجع محور ؟؟کسی را تربیت کنیم که فقط بتواند چند سوال را در امتحان پایانی حل کند یا اینکه کسی ثمره ی دانشگاه باشد که بتواند مسائل روز و کاربردی را تحلیل کند و بهترین راه حل را ارائه دهد و در بعضی موارد حتی بتواند نظریه بدهد و علمی که در آن کارشناس است را در سطح جهانی توسعه دهد؟بعضی از کتاب های کنکوری و کنکور ارشدی و البته کتب کمک درسی دبیرستان ها دارند به سمتی می روند که فقط و فقط افراد نخبه در امتحان و سوال و تست تربیت کنند. این در حالی است که کتب مرجع و پایه ای دانشگاهی سعی بر ارائه ی کامل یک موض کت و شلوار طوسی...ادامه مطلب
ما را در سایت کت و شلوار طوسی دنبال می کنید

برچسب : آموزش سوال پرسیدن در انگلیسی,آموزش سوالات خواستگاری,سوالات آموزش و پرورش,سوالات آموزش رانندگی,سوالات آموزش راهنمایی و رانندگی,سوالات آموزش پرورش,سوالات آموزش خانواده,سوالات آموزش بدو خدمت,سوالات آموزش بهداشت ارشد,آموزش تایپ سوالات ریاضی, نویسنده : 8palangsoorati1 بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 5:29

دست تکان می دهم تا تاکسی بایستد. تاکسی خالی است و من صندلی کنار راننده را انتخاب می کنم. صدای رادیوی ماشین بلند است. صوت قرآن پخش می کند. توجه من هم جلب می شود. اما نه بخاطر بلند بودنش. یک مشکلی هست. یک آیه مدام تکرار می شود.در حالیکه دنبال یک بهانه ی آرامش بخش برای این تکرار می گردم می بینم که راننده فرمان را رها کرده است اما فرمان می چرخد و ماشین را هدایت می کند. خیره به راننده نگاه می کنم که بالاخره به حرف می آید: آخه ما دست نداریم که باهاش فرمون رو بگیریم. به جاش اینا رو داریم. و دو عدد سُم جلو چشمانم می آیند. فریاد می کشم و احساس میکنم تاکسی و خیابان راننده کت و شلوار طوسی...ادامه مطلب
ما را در سایت کت و شلوار طوسی دنبال می کنید

برچسب : یک جفت پادشاه,یک جفت نعل,یک جفت کفش,یک جفت چشم آبی,یک جفت چشم سیاه,یک جفت,یک جفت زمین,یک جفت قناری,یک جفت کفش به انگلیسی,یک جفت کبوترند ابلق, نویسنده : 8palangsoorati1 بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 5:29

حداقل باید پنجاه و پنج سالش باشد. از او به نام "حاجی" یاد می کنم. البته اینجا به اسم دیگری صدایش می کنند که بنا به دلایل امنیتی نمی توانم مطرحش کنم. در همین دو سه روزی که من به عنوان کارآموز در این ساختمان در حال ساخت هستم کارش فقط جلوی ورودی پارکینگ بوده است. فقط شن و ماسه و سیمان و گچ و سرامیک و کاشی ها را توی بالابر گذاشته و می فرستاده بالا. شاید تا الان 200 بار یک محموله مصالح را فرستاده بالا. تا فبل از حاجی نمی دانستم که افغانستان هم ترک دارد. زبانشان شبیه ترکی شمال خراسان خودمان است اما بعید میدانم ترک های آنجا زبانش را بفهمند. امروز از بز می گفت. می گفت ا کت و شلوار طوسی...ادامه مطلب
ما را در سایت کت و شلوار طوسی دنبال می کنید

برچسب : حاجی لند,حاجی واشنگتن,حاجی فیروز,حاجی,حاجی زاده,حاجی بخشی,حاجیلو,حاجی رنگین,حاجیلیتو,حاجی مراد گاتسالوف, نویسنده : 8palangsoorati1 بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 5:29

اون قدیما تو ایام عید نوروز تو عید دیدنی ها ، ما بچه ها عاشق عیدی گرفتن بودیم. البته از اونجایی که دو کلاس درس خونده بودیم و حساب کتاب سرمون میشد ، فقط دوست داشتیم "پول سبز" عیدی بگیریم. یعنی گرفتن یک هزار تومنی سبز از دست صاحب خونه می تونست مارو اونقدر خوشحال کنه که همونجا کلی برنامه برای خرج کردنش می ریختیم. تو همون دوران که ما با پول سبزهامون خوش بودیم مادرمون مارو صدا می کرد که پسر پاشو برو خرید. الان رو نگاه نکنید که پسره مثل توپ گرد شده و برای اینکه آفتاب تابستون پوستش رو نسوزونه از پنجره بیرون رو نگاه نمیکنه چه برسه به اینکه بره خرید. اون زمان ما با کت و شلوار طوسی...ادامه مطلب
ما را در سایت کت و شلوار طوسی دنبال می کنید

برچسب : سبزی پلو,سبزی کوکو,سبزی آش رشته,سبزی قورمه,سبزي قورمه سبزي,سبز,سبزوار,سبزي پلو,سبزی دلمه,سبزی آش, نویسنده : 8palangsoorati1 بازدید : 29 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 5:29

مثل همیشه زودتر آمده بودم سر قرار. این بار یک ربع. مثل همیشه هم بقیه دیرتر آمده بودند. این بار نیم ساعت. خیابان شلوغ‌تر از همیشه بود و این من را یاد یک موقعیت عالی برای یک حمله انتحاری انداخت. یک پیرمرد که یک کیسه بزرگ روی دوشش بود در پیاده رو پیدایش شد. فکر کردم این باید خودش باشد. کل کیسه پر از مواد منفجره است و می‌آید یک گوشه در پیاده رو می‌گذارد و خودش می‌رود. بعد هم من که با چشمان تیزبینم ماجرا را دیده ام سریع...-سه جفت دو تومن.+چی؟-جوراب!از کیسه ی بزرگش چند جفت به عنوان نمونه درآورد و نشانم داد. بیشتر شبیه ساق دست بودند که یک طرفش را بسته اند تا جوراب. ی کت و شلوار طوسی...ادامه مطلب
ما را در سایت کت و شلوار طوسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8palangsoorati1 بازدید : 46 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 5:28